140. درد داشت !
حرف هم درد داره ...
کسی منکرشه ؟!
قسمتی از اس هایی که من دیشب به دوستم دادم !! بعضی چیزاش که حرفام با اون بود جدا شده ...
بعضی جاها آتیشم تند شده شاید ... حسرتم ته گرفته ...
ولی خب .. تازه بود اون موقع ...
فقط خواستم نوشته باشم ... اینجا واسه همینه که توش بنویسم ... هر چی از دلم و وجودم !!
1) امشب حالم خوب نیس ... اوضام قمر در عقربه .. درونی //
2) یه جورایی هم خودم حالمو گرفتم هم باباجان عزیزدل ... بیشتر نپرس ... نمی خوام یادآوری شه ... بعضیشم خجالت میکشم ...دعا کن آدم شم ... همین //
3) چی بگم .. من خجالت میکشم واقعا .. به کسی جز خودم نمیتونم بگم ... اشتباه کردم چون انتظار دارم آدما اونطور که من میخوام رفتار کنن ... و یاد دهن مردم که چشمش زیاد بازه نبودم ... امشب زیاد شنیدم .. هم اونایی که میدونستم و هم اونایی که نمیدونستم ... اینکه نمیدونستم چرا اینقدر انتظارام زیاده که همه منو درک کنن و باهام راه بیان و توجیه ام کنن .. اونام آدمن .. تا یه جایی می تونن .. همیشه به کام نمیشه که ... //
4) فهمیدم دیدگاه متفاوت دقیقا چیه اصن ... من گفتم من اینطور که شما می بینین به قضیه نگاه نکردم ... و این نشون داد که تجربه ای که اونا دارن رو من ندارم ... //
5) خلاصه اینه که من زیادی دنیا رو برا خودم ساده می دیدم ... دنیا گاهی هم آتیشه ... //
6) حرفای زیادی تو دلش بود ... امشب همشو گفت ... من کلا زیادی احساستیم پیش بابا مخصوصا ... هر رفتار سردی ازش ببینم زود واکنش نشون میدم ... که باعث شد امشب درد دلش رو وا کنه دیگه و ازم گله کنه ... //
7) به نظرم کمی اومدن من رو مقایسه کردن با خودشون ... من با نسل اونا یکی نیستم ... من و احساساتم و افکارم و دیدگاهم همش ساده ان ... هه طرفش پیداس ... //
8) بابامه ... اختیار دار تامه منه .. جونم واسه اونه ... کوتاهی داشتم .. بایدم گله کنه .. فقط ...
بازم مطمئنم که همه و همش مقصر و خطاکار خودمم .. چه تو رفتار چه تو افکار ... ولی فکرامو دوس داشتم //
9) این روند بهم کمک نمیکنه ... بچه هستم قبول اما دنیا قبول نمیکنه ... //
10) سخت بود ... زیادی آسونم به درد نمی خوره .. درست بشم چشم سخت نمیگیرم ...
بابا سخت گیری من به درد لای جرز دیوارم نمی خوره ... تو سخت نگیر ... //
یاعلی
من و تو چکار کردیم ؟
به روز
عاقبتتون بخیر / یاابوتراب