157. شبونه به مدرسه میرم !
شاید از هفته سوم مهر دیگه برنامه هر هفتمون شده که یکشنبه ها و سه شنبه ها برای فیزیک 7 صبح کلاس باشیم
شنبه و چهارشنبه هم راس هفت و نیم کلاس شروعشه ...
اگه پیاده برم تا مدرسه نیم ساعت طول میکشه ....
قبلن ترا ... ینی مهر و آبان خو هوا روز تر بود ..
تر رواه مدرسه بودی روز بود ...
اما الان دیگه نیس ...
مخصوصا یکشنبه این هفته که با بابا رفتم ...
ساعت 6 و سی و پنج دیقه صبح من جلو مدرسه بودم ...
خودم از تاریکی هوا و اینکه داشتم می رفتم مدرسه خندم گرفته بود !!!
ولی ...
از زود به مدرسه رفتن خوشم میاد ... اینکه اولین نفر باشم میرم تو کلاس و منتظر بقیه میشم که بیان ...
از کنار مغازه ها رد میشی ... اکثرا بسته هستن ..
پیاده که میرم ...
به هر بانک که میرسم یه سرک میکشم و ساعت رو چک میکنم که نکنه 7 شده باشه ...
مس گری ها باز هستن ....
بعضی از بچه ها که از راه دور تری میان باید با ماشین کلی تو راه باشن ... یک ساعت - نیم ساعت -
خیلی هوای صبح خوبه ...
این وسط نمیدونم آدم بیکار و مزاحم واقعا اینقدر بیکار و مزاحم شده که کارشو از همون صبح خروس خون شروع کنه ؟؟؟
از دوستان همکلاسی یه همچین مزاحمتی براش پیش اومد که دیه تصمیم گرفت یه رب دیر تر بیاد ....
اومممم ...
هیشکی تو کوچه و خیابون نبود
لحظه های شیرینیه
ازشون لذت ببر فاطمه جان:)