94 .
يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۱۴ ب.ظ
این عکسُ از سایت رنگی رنگی گرفتم ... از دیدنش حس خوبی بهم دست میده .. :)
http://rangirangi.com/
زهرا : از مامان و بابات خبر نداری ؟!
گیج نگاش میکنم ...
بعد ثانیه ای متوجه میشم و لبخند میزنم ...
: نه ... جوابمو نمیدن ... گوشیشون خاموشه ...
زهرا : ولت کردن ... آخی .. دلم برات سوخت !!!!
امسال دقیقا از کی رُ نمیدونم شاید بعد امتحانات ترم دوم بود که اکثر اوقاتی که زهرا میومد خونمون برای ده دیقه من پای کامی بنشسته بودم !!!
یکم برا خودمم اعصاب خورد کنه !!
من اضافه وزن دارم !!
نه زیاد اما دارم ...
اون نیم کیلو اضافه وزنم + ۶ کیلو دیگه برای به تعادل رسیدن ...و از مود چاقی خارج شدن
چطور شروع کنم ؟!!
من واقعا میخوام لاغر بشم ...
اگه از دکتر رفتن فاکتور بگیرم ... چطور باید شروع کنم ؟!!
خیلی کارا هس که باید انجام بدم ...
زهرا این چند روز دو بار بهم گفت که چقد خوبه من هنوز فرصت دارم برای کنکور ...
همش حس میکنم هیچی نخونده برای کنکورش ...
تا جایی که میدونم میخواد پزشکی بخونه !!!
+راستی انگیزه رو چه جوری پیدا میکنن و دنبالش میکنن ؟!!
فقط میخواستم هر چی به ذهنم رسید رُ بنویسم ...
یا علی 


۹۳/۰۱/۱۰
و نباید ناامید بشی. یا اگر ناامید شدی و چند روز درس نخوندی سعی کنی موقتی باشه.
+ امسال کنکور داری خانوم؟ :)