تو ماه رمضون هفت سنگ می دیدین ؟!!
فیلم عالی و با یه نمایش نامه توپ نبود اما یه جمع خانوادگی داشت و یه سری حرکتای و حرفا و رفتارا و موضوعای جالب ...
ماهور دختر خونده الهام و شوهرش ... ( همین الان اسم شویش از یادم برفت ... )
ما هم یه ماهور نما داریم تو خونمون ... !!!
البته جدیدنا سر و صداهایی هم داره ... رو به پیشرفته خواهرم ...
از اول خیلی ساکت بود ...
حتی گاهی از اینکه دیگران فکر میکنن این بچه بین ما سه تا گیر افتاده و مظلوم واقع شده خونم به جوش میادا ..
این نیم وجبی مرکز احساسات خانواده اس ... ته تغاریه دیگه ...
سر سفره که می شینه اینقدر ساکته ( البته اگه غذاش مهیا باشه ... خخخ ) که حضورش گم میشه ... !!!
به همین غلظت !!!
و مثه اوایل ماهور که زل میزد و ساکت بود ... بچه ی ما زل میزنه به غذاش و ریلکس غذاشو می خوره بی صدا ...
اکثرا رو سایلنته ..
و این سایلنت بودنش وقتی مهمون داریم یا مهمونی میریم بیشتر مشهوده ... لام تا کام ... هیچ صدایی ازش در نمیاد ...
همین موضوعم بیشتر باعث میشه فامیل حس کنن چه بره مظلومی گیر ما گرگا افتاده !!!! :O
برای ما الان حتی زبان اعتراض هم داره ... و اخم هم میکنه زبل خان ...
خیلی دوست داشتنیه وقتی بهش میگی چیزی که دستته رو بده و فوری بهت میده ... :))
...
و من تا به حال کسی رو این همه نبوسیدم .... واقعا نشده بغلش کرده باشم و هوس نکرده باشم ببوسمش ....
شیرینیه زندگیه ...
حتی وقتی به من بیچاره نیم نگاهی نمیندازه گاهی و به حرفم گوش نمیده و به معصومه که با صدای تیز ( به قول خودش داره بازی میکنه ) ازش چیزی رو میخواد بیشتر گوش میده ... !!!!