•.¸¸.•*´گـــذر زنــدگی`*•.¸¸.•

•.¸¸.•*´گـــذر زنــدگی`*•.¸¸.•

اگه " به اضافه ی " خدا باشی میتونی
" منهای" همه چیز زندگی کنی ...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۹ 99.
آخرین نظرات

222- عاشقی؟!

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۰۴ ب.ظ

چه جمله ی کلیشه ای هست این جمله، زمان چقدر زود میگذره، ولی چقدر درسته!

چقدر هر چقدر بزرگتر میشیم زودترم میگذره ...

احتمالا مامانم چشماشو بسته و باز کرده و من به دنیا اومده بودم،

بابام چشماشو بسته و باز کرده و آخریمون به دنیا اومده بوده ! 

چشاشونو بستن و باز کردن و من شده بودم 25 ساله و این یعنی بیش تر از 25 ساله که دارن با هم زندگی می کنن!

 

همین الانشم من دوستایی دارم که بیشتر از 5 سال و 10 ساله که می شناسمشون و این یه جورایی ترسناکه!

انگار باورت نمیشه که اینقدر عمر کردی یا اینقدر زمان گذشته!

 

حس میکنم بعد ملاقات آدمهای مختلف، حالا با یه آدمی مواجه شدم که یه جورایی با هم می خونیم و یه جورایی خیلی متفاوتیم!

یه چیزایی یه جورایی مچ میشه که میمونی که الان واقعا مچه یا توهم زدی؟!

ولی خب حالم خوب است.

امیرحسینی که وارد زندگیم شده، حضورش یه جورایی آرامش بخشه!

از خودم می پرسم دقیقا چرا؟

و چرا این آدم از بین همه آدم های دیگه؟

و یک سال دیگه و دو سال دیگه و پنج سال دیگه من کجام و امیرحسین کجاست و رابطه امون به کجا رسیده؟!

 

 

۰۲/۰۳/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
๑فاطمـ ـه๑ ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">