•.¸¸.•*´گـــذر زنــدگی`*•.¸¸.•

•.¸¸.•*´گـــذر زنــدگی`*•.¸¸.•

اگه " به اضافه ی " خدا باشی میتونی
" منهای" همه چیز زندگی کنی ...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۹ 99.
آخرین نظرات

10. بچه بازی + یه تجربه تازه

دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۱۳ ب.ظ

سلام دارم خدمتتون ... روز اول مدرسه خوب بود دانش آموزای عزیز ؟؟

* برای من .. من دارم از پا درد می میرم ... خب چرا وقتی مراسم افتتاحیه دارن مثلا فقط واسه مهمونای فرماندار و رییسشون صندلی میذارن ؟؟ مگه ما آدم نیستیم ؟؟ خب تو این گرما ... چقد عرق ریختما ... ( امروز صبح تا برسیم مدرسه داشت بارون میزد ... بعد کم کم خورسید خانوم پیداش شد . و درست زمانی که ما ایستادیم تو صف از خودش رو نمایی کرد ... ( بوقــــــــــــ .. ) ... در طول این نیم ساعت - چهل دیقه هی وول می خوردیم ... حرف میزدیم ... بغل دستیو آزار می دادیم ... کمی کرم می ریختیم ... حرکت تخصصی بشین پاشو رو برای رفع کمر درد هر ده دیقه یه بار انجام میدادیم ... حالا ما تو این قاراش میش هستیم اونا خودشون برنامشونو اجرا میکنن ... بد تر از اون میکرفونو کلا رو مخ بود ... علاوه بر اون جیغای زیر زیریش اصن صدام نمی داد ... هی قطع و وصل .. مام که دیدیم خانوم و مدیر و دار دستش برا آبرو داری به داد این میکروفون و بلندگو بیچاره نرسیدن ما هم بی خیال آبرو شدیم ... ولی خب از جیغای بچه ها موقع دست زدن یا کل کشیدنشون اصلا اصلا خوشم نیومد ... اون همه مرد چی فکر میکردن با خودشون .. وا .. خب زشته مادر ... آخه مراسمی نبود که همراه دست بخوان سوت بزنن یا کل بکشن ... زشته دیگه !! دیگه داشتیم می رفتیم تو سالن یه خانومه هی میگفت ایشالله همتون خانوم دکتر شین .. خانوم دکتر خیر ( مدرسه ما رو یه آقای دکتر خیر ساخته ) .. من بهش گفتم : خانوم مهندس چی ؟؟ وای یه خنده نازی کرد .. گفت خانوم مهندسم بشین ایشالله ... این وسط به من و چند تن از بچه ها شیرینی هم نرسید ... !! ( مسئله مهمی بود خب ..)

** حالا رفتیم تو کلاس ... یه سری خب تو صف جلو تر بودن و زود تر رسیدن رو صندلی های دلخواهشون نشستن و واسه دوستاشونم کنار خودشون جا گرفتن !! ( دوست گلی منم واسم جا گرفت .. دستش طلا ) به به این وسط یه چهار تا دیر اومده بودن ... به زور می خواستن جلو بشینن ... ینی بچه بازی در این حد ... ؟؟ یکیشونم قشنگ به دوستش که گفته بود خب اینا نمیرن عقب ... گفت می بریمشون .. مگه دست خودشونه .. ( یه همچین چیزایی .. تو همین محدوده .. ) لحنش واقعا بد بود... به من که اصن طرف حسابش نبودم بر خورد ... آخه جالب اینجاس آخرشم اینا خودشون با خواسته خودشون رفتن ردیف عقب نشستن ... و من آخر موندم اینا مشکلشون دقیقا کجا بوده ؟؟!!! به این میگن بچه بازی در حد ابتدایی ... مام بالاخره هنوز بچه ایم دیگه ؟؟ پس بزرگترایی که اینجارو میخونن نگین اه این چیه .. هی چیزای بچگونه و بیخود می نویسه ... زندگی اینه مگه ؟؟ و فلان ... عزیزان شما هم این دوره رو گذروندیدا !!! : دی ...

*** عزیزم نرگس ... آخه چرا باید کلاس انسانی رو عوض میکردن ... ؟؟ پارسال اتاق مشاوره بوده ... اینقده فضاش بده ... شبیه زندان میمونه .. اصلا به عنوان کلاس جالب نیست ... یه پنجره نسبتا بزرگ اما با سطح زمین خیلی فاصله داره ... ینی بچه ها اگه وایسن جلو پنجره با قد مثلا یک و نیم از چونشون میخوره به تیغه پنجره !!! به به ... 

**** یوهو ... من امروز رفتم عکس گرفتم از دندونم ... اینقده خوشگل افتاده .. : دی ... تجربه جالبی بود ... اوممم اون موقع که داشت عکسه رو می گرفت !! خب ... همون موقع من چشامو بستم ... می ترسیدم  نکنه چیزیم شه ... بالاخره دیگه ... ولی خیلی دوست داشتم ببینم داره چی میشه ؟؟ اون خانومه هیچی بابت بستن چشما هم نگفت ... !! حیف شدا ... ولی خب واقعا می ترسیدم ... پس بستن چشمامو جایز میدونم ... 

***** بابا کلی برام حرف زد ... مثل قبلنا که من تا ساعت هشت و نیم کلاس داشتم ومنو می آورد خونه تو راه باهام حرف میزد ... نصیحت میکرد .. گوشزد ... تجربشو ... خاطره هاشو ... و جواب سوالای من .. راجب کارایی که داره انجام میده ... وقتی دلیل یه چیزیو می فهمین خیلی لذت بخشه نه ؟؟ مثلا یه کلمه رو به اشتباه تلفظ کنمو بابا بهم بخنده ... من اعتراض کنم که بابا جان تو بابامی داری بهم می خندی ... از بقیه چه انتظاری باید داشته باشم ؟؟ جوابش اینه : من میخندم که بدونی و یادت بمونه برای همیشه که دیگه اشتباه نکنی ... و من بعد از فهمیدن چرا ... یه لبخند بزرگ بیاد بشینه رو لبم .. خدایا ممنونتم ... 

زندگی شیرین و تلخه ... راه غلط و درست داره ... حواسمون باشه کدوم راهو داریم میریم ... 

یا علی 

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/


۹۲/۰۷/۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
๑فاطمـ ـه๑ ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">