61.بیام یا نیام ؟
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام ....
وای حالا که دوباره اینجام و دارم می نویسم می فهمم چقد چقـــــــــــــــــــــدر دلم تنگ اینجا و شما بوده ....
امتحانام هنوزم تموم نشده ... اخریش مونده ... می خواستم شنبه بیام ... وقتی تموم شد .. یه نفس راحت کشیدم ... با یه لبخند عریض رو صورتم بشینم پای کامی عزیز و قشنگ یه دل سیر دور دور کنم ....
اما نمیشه .. کشش و جاذبش زیاده ....
منم خیلی زود دلم میخواد بیام و حتی چند خط کوتاه بنویسم ...
و دوباره اعلام کنم که هستم ... جای دوری نرفته بودم ... برای امتحانام دیگه نیومدم ... یعنی شدنم نمیشد چون شارژ نتم تموم شده بود ....
منم از فرصت استفاده کردم ...
اما الان هستم ... اول نظرا رو تایید کردم ... و به وباتون سر زدم ...
نمیدونم چه جوری بخونمشون ...
دلم میخواد تند تند بخونم و برسم به این روزاتون ... خیلی تند ...
نمیدونستم بیام بنویسم یا نه ... اما اومدم ...
واییییییییییی خدا ....
بعد این دوری دو هفته و اندی ... حس کردم منم عضو این جمع هستم ....
خیلی خوبین ... بی دلیل ... خوبیتونم دلیل نداره ...
منم خیلی خوبم ... چون شما رو خوب میدونم :دی ....
یا علی